408

پیشانی اش پُر از خطهای جور واجور شده بود .. 

می خواست که نمیرددددد !! 

باطری ساعتش را درآورد ./

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد