429

نه .. ! 

اگر همینطور سال نو شود و نوروز آید .. 

هیچ جوانه ای در من سبز نخواهد شد ! 

من براستی مرده ام .. 

سردِ سرددد  ... 

من رفتنهایم را آنقدر ممارست کرده ام که نه نای ماندن دارم و نه پلی برای بازگشت .. 

من محکومم به رفتن و نابودی .. 

نظرات 4 + ارسال نظر
گلاره 1390,12,22 ساعت 11:02 ب.ظ

آنقدر لا ب لای خواب زمستانی درخت ها و تک و تای آسمان یک سر بهاری و یک سر زمستانی دنبال رد پای رویاها م گشته ام ک دارد بهار دارد می آید که زمستان دارد می رود

نه ! اینجا زمستان قصد رفتن ندارددد ..
اینجا اورانوس است و همه چیزش یخی ..
حتی صخره های تند و تیزش ..

در حال حاضر که زنده ایی و در میان این واژه ها نفس میکشی و نفس میدهی ...
هیچ چیز جز این واژه ها گواه بودن ِ تو نیست !
تو انکار بودنت را ممارست کرده ایی و خیال برت داشته که نیستی !
به خودت هم دوغ بگویی به چشمانی که تو را میخواند،نمیتوانی !

... 1390,12,25 ساعت 12:33 ق.ظ http://successking.blogfa.com/

این روزها
سرد وبی رنگ.
زمستان را می تکانم
شاید از این شاخه های خشک و تکیده، شکوفه ببارد
اما دریغ ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد