نـــه !
ما اینجا نه هیچ مجلس ترحیمی داریمـــــــــ و نه هیچ گرامی داشتیـــــــــــــــ !!
» یس « برای خودم می خونمــــــــــ ..
آقای یــــاوری ! دستتون درد نکنه که یدونه قــــــــران گذاشتین اینجا ..
اسپرســـــوی دوبـــــــل بدون شیر و شکر لطفا حنـــا خانم !
کاش جای این اشعه های خورشید پائیزی که چون تیرهای از چلَه کمان رها شده، صورتم را آش و لاش می کند، در گهواره ی دستان تو، در ســـــــــرد ترین شـــــــــب ســــــــــال ...
می آرمیدمــــــــــــ ...