نقدی بر جوامع اسلامی و عنصری به نام خانواده و فرد

« نقدی بر جوامع اسلامی و عنصری به نام خانواده و فرد  «

 

صد و بیست و چهار هزار و اندی پیامبر بر روی زمین نازل شدند. مکاتب و ایدئولوژی های مختلفی هم عرضه شد. و همه ی این مکاتب و ادیان خواستند به ما انسانیت و شرافت فرا دهند. از آدم تا خاتم، و از خاتم تا مهدی (عج) اصول انسانیت، اصولی ثابت و دست نخورده باقی ماند. البته در این میان بودند اشخاصی مثل ابن وهاب که پایه گذار و بنیانگذار ایدئولوژی خاص و غیر آسمانی بودند که انسانهای هوشمند، تزهای اینگونه مکاتب را با خرد زیر سوال می برد. نویسنده ها و فلاسفه ای هم هنوز هستند که سعی دارند جلوی دین خدا قد علم کنند و حرف ناحق خود را به کرسی بنشانند. که آثار آن هنوز در جامعه ی بشری دیده می شود. که میتوان به شیطان پرستی و شاخه های آن اشاره کرد. که همگی به پوچی و توهمات شیطانی آدمی را سوق می دهد.

 

و اما امروز  ..

 

ما شاهد فاصله ی بسیار زیادی بین خانواده و فرد هستیم. پدر و مادر مسلمان و شیعه و اهل عمل، اما فرزند دین ستیز ! که همینجا شروع پوچ گرائی و مبارزه با اصول انسانیت و شرافت است.  بسیاری از روانشناسان بر این عقیده هستند که خانواده که کوچکترین عضو این جامعه است، به عضوش، هویت و شخصیت اجتماعی می دهد. حال چگونه است که ما در بسیاری از خانواده های مذهبی، شاهد مبارزه علیه دین هستیم ؟ ترک واجبات و گرویدن به اعمال و رفتارهایی که با عفت عمومی و نیز بستر جوامع در تضاد است، از جمله رفتارهای این اشخاص هستند. قصد یافتن مقصر در این نوشته را ندارم که هر کسی خود مقصر است. اما می توان بخش عمده ی این قصور را بر دوش خانواده نهاد.

 

« کودکان قبل از اینکه از گفتار ما بیاموزند، از کردارمان می آموزند ». مواجه شدن و هضم اینگونه پارادوکسها برای هر کودکی آسیب زاست ! کدام مسئله دردناکتر از عدم تفاهم اعتقادی بین فرد و خانواده است ؟ چیزی که متاسفانه در جامعه ی امروز می بینیم و نتایج آن هم در جامعه به خوبی دیده می شود. کامپلکس ها، و بسیاری موارد دیگر در فرد باعث می شود که در روابط خاص و حتی غیر خاص خود تاثیر ویژه ای بگذارد. گرایش به مشروبات الکلی، بزه کاری، اعتیاد به مواد مخدر و همچنین انجام اعمال منافی عفت عمومی از آسمان نازل نشده اند ! آثار و نتایج اینگونه خانواده ها و این تربیت خاص است. این افراد عموما در اجتماع نمی توانند با افرادی که منش انسانی و شرافت مندانه ای دارند، رابطه ی محکم داشته باشند. چرا که عقده های درونی که خود را به هر وسیله ای نشان میدهد، مانع از داشتن یک رابطه خاص و محکم می شود

 

امروز مشکلی که گریبانگیر نوجوانان و جوانان شده همین است. فقدان هویت و بلوغ اجتماعی ! همین چند گانگی ها ! اتخاذ تصمیمات لحظه ای، شک و تردید، اضطراب، تضادی که بین رفتار و گفتار مشاهده می شود. آسیب ها آنقدر جدی و عمیق هستند که در نوشته های آنان نیز به خوبی قابل درک است. خود را به گوشه ای کشانده ، و بدلیل نداشتن اعتماد به نفس، خود را در هاله ای از توهم می پندارند و کافیست فرد یا گروهی آنان را تایید کند. درست همانجاست که فرد خود را تکامل یافته و موفق می داند، و جدی تر به سقوط خود ادامه می دهد. روابط اینگونه افراد آنقدر ضعیف و پیش افتاده است که نمی توان هیچگونه پیش بینی خاصی برایشان کرد. اجتماع و افراد با منزوی و رها کردن این افراد به حال خود، کمک قابل ملاحظه ای به سلامت روح و روان خود می کند

 

به عقیده جامعه شناسان و روانشناسان و منتقدان جوامع بشری، اگر این افراد از سوی جامعه طرد و به سمت منزوی شدن رانده شوند، نه تنها ترویج افکار مسموم کمتر خواهد بود، بلکه فرصتی به آنها داده می شود که با رجوع به خود، درصدد اصلاح درونیات خود برآیند. چرا که عموما این افراد از هر وسیله ای برای رسیدن به اهدافشان استفاده کرده و برایشان، هدف وسیله را توجیه می کند. در زمان هرگونه مشاجره و بحث، بصورت کاملا غیر منتظره ای جهبه گیری کرده و با تحقیر کردن فرد، خود را بالا میبرند و منطقشان، تنها « توهمات پوچ و بی اساس » ذهنیشان است که از بازخورد افراد سوء استفاده چی نشات گرفته است. بر کسی پوشیده نیست که « شخصیت واقعی فرد، درست در هنگام عصابنیت خود را نشان میدهد » و ثبات شخصیتی و بلوغ اجتماعی برای این افراد آرزویی دست نیافتنیست و بس !

 

پرواضح است که در زمان شکست در دنیای واقعی و عدم توانایی ارتباطی با افراد، با زدن نقاب و چهره پردازی، و با استفاده از ترفندهای متعدد سعی بر ایجاد روابط و القاء کردن افکار مسومشان، میدان بازی را تغییر داده و هر میدانی را که توسط انسان پایه گذاری شده و عنصرش افراد باشند، انتخاب می کنند

  • مهمتر از اعتقادات درونی و افکار و شخصیت، براستی کدام مقوله است که ما را در جهت پیشبرد اهداف شرافت و انسانیت یاری می نماید ؟
  • نگرش حوزه ی اعتقادی، رفتاری و شخصیتی آیا بهتر از شکست های پی در پی و ضربه خوردنها مختلف نیست ؟
  • آیا عمر ما کفاف این همه آزمون و خطا را میدهد ؟
  • دستیابی به مقوله ای به نام آرامش، آنقدر دون است که با اشتراک گذاشتن این افراد حاصل گردد ؟

نظرات 10 + ارسال نظر
سایه 1391,06,14 ساعت 07:40 ب.ظ http://myn0te.blogfa.com/

درود

بی تعارف باید عرض کنم که نوشتار بسیار جامع و کامل و پخته ای بود ...
به موضوع خیلی خیلی خوبی هم اشاره کردید ...
موضوعی که این روزها به شدت میانِ تازه جوانانِ این دوره فراگیر شده و متأسفانه داره به یک اپیدمی ِ صعب العلاج بدل میشه !!
هر کدوم از ما در طی زندگیمون به نوعی "بحران هویت" دچار میشیم خواه ناخواه ... که اگر در جهت درستی از این بحرانِ پیش آمده استفاده کنیم و بتونیم به "من کی ام" و "من چی ام" و "من از زندگیم چی می خوام" و "قراره چه جور آدمی بشم" و "هدفم از زندگی چیه" ... و این قبیل سوالات و دل مشغولی ها پاسخی در خور بدیم ، این بحران رو هر چند سخت می تونیم پشت سر بذایم و در وادیِ "شکل گیری ِ شخصیت" پا بذاریم ... اما اگر تلاشی برای پاسخگویی ِ صحیح به این سوالات نکنیم و به شکل هدفمندی از بحران پیش آمده که پیش زمینه ی رشد و ترقی ِ آدمی هست ، استفاده نکنیم ، در منجلاب "بی هویتی" غرق خواهیم شد ... و درست از همینجا مشکلات لاینحل زندگیمون آغاز میشه و مصائبش هم دامن ِ خودمون رو می گیره ، هم دامن ِ دیگران رو ...

این پست عالی بود ...
قلمتان پایدار .

"زین همرهان سست عناصر دلت گرفت"
میدونم
میدونم
اما
میشه بمونی؟

The Last Death 1391,06,14 ساعت 07:53 ب.ظ http://the-last-death.blogfa.com

یه توضیح جامع و میشه گفت کامل برای حرف هایی که خیلی از ماها می خوایم بزنیم ...
خیلی خیلی خوب ...
مرسی!

کیمیا 1391,06,14 ساعت 09:29 ب.ظ http://isteghalbi.blogfa.com

وقتی عنصرهای تشکیل دهنده ی یک خانواده، تک تک افراد، دچار تضادهای درونی باشن, در بهترین حالت اگر به این تضادها پی هم ببرن سعی میکنن تصویر ِِ درستی از خودشون به فرزند که توی اولین حلقه از اجتماع محصوره ارائه بدن، که این خودش تناقضه!
برای کمتر شدن این تناقض ها حتی افکار هم باید چهارچوب داشته باشن؛از آدمهایی که به هرچیزی فکر میکنن هر کاری برمیاد! حالا این چهارچوب یا دینه یا یک سری افکار خاص! هرچند همه لازم نیست چهارچوب ِِ دینی داشته باشن اما لازمه که هرکسی چهارچوب داشته باشه!
البت اینا نظرات غیر کارشناسانه ی منه صرفا :)
در کل موضوع خوبی بود خوب هم گفتی ;)

مهدیه 1391,06,15 ساعت 01:36 ق.ظ

در واقع میشه گفت ریشه همه این تناقضات ریاکاریه که متاسفانه خیلی تو خانواده های مذهبی دیده میشه...
اونها برای اینکه بخوان وجه عمومی خودشون رو حفظ کنن ناچارن در ظاهر طوری باشن که هم قشری هاشون تاییدشون کنن و برای اینکه به تمایلات درونی خودشون بپردازن در محافل خصوصی تر اونها رو ابراز میکنن...
خب این وسط بچه بیچاره قادر به تفکیک این دو از هم نیست و راهی رو انتخاب میکنه که جذابیت بیشتری داره...
حالا اگر هم قادر به تشخیص باشه به خاطر عنادش با این ریاکاری مسیر مخالف رو انتخاب میکنه...

... 1391,06,15 ساعت 10:13 ق.ظ http://successking.blogfa.com

عمل هر کس، ‌بازتابی از حالت درونی و شخصیت انسانی اوست.
این که یک فرد،‌ چگونه می اندیشد؟ چه باور هایی دارد؟ تربیت خانوادگی او چگونه است؟ از چه اشخاص،‌کتاب‌ها، فیلم‌ها و داستانهایی تأثیر پذیرفته و چه کسانی در نظر او الگو هستند، ‌تأثیر روشن و حتمی در رفتار اجتماعی او دارد. و متاسفانه کسانی که تحت تأثیرالگوهای منفی و تفکرات پوچ گرایانه‌اند،در کوتاه مدت تعادل انسانی خود را از دست می دهند و ‌سرخورده و گرفتار ناامیدی می شوند و خود را در بن بست می یابند و این احساس، او را در باتلاق تباهی فرو می برد.


از شما بابت انتخاب عنوان و موضوع مناسب و نوشتار خوب ممنونم.این مقاله به خوبی و با ظرافت هر چه تمام تر نوشته شده . جامع و کامل.

عالمه 1391,06,15 ساعت 04:50 ب.ظ

خیلی خوشحالم دوباره می نویسی..

جالب و تاثیر گذار بود .



+چه جالب.هنوز تو دنیای مجازی مینویسی؟

امام زاده چیذر 1391,08,06 ساعت 04:53 ب.ظ

سلام علیکم... درد را باید شناخت و درمان کرد. گاه قبل از شروع درد باید پیش گیری کرد. اگر درد جامعه با سخن گفتن و سمینار و همایش وووووو درمان میشد تا به حال باید تمامی مشکلات حل شده باشد.
در جامعه وقتی درد ی درمان میشود که خودو عملکرد های مان را شناخته و پاک سازی کنیم و شروع کنیم اول از حودمان...
سحت است.اما تا از خود شروع نکینم فایده ندارد و همه میشود حرف و حرف و حرف.............
تا به خومان رو راست نبا شیم همه این ها قصه ای بیش نیست.

ریحانه 1391,09,23 ساعت 02:58 ب.ظ http://damdamayehich.blogfa.com/

درود...

برگشته ام...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد